معما

ساخت وبلاگ

مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را


فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را

نسیم وصل وقتی بوی گل می داد حس کردم


که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را


خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست


نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را

کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست


چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را؟

نمی دانم چه افسونی گریبان گیر مجنون است


که وحشی می کند چشمانش آهوهای صحرا را

چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی


فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را


فاضل نظری


موضوعات مرتبط: شعر دیگران

دریا...
ما را در سایت دریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : i1anahide بازدید : 117 تاريخ : جمعه 10 تير 1401 ساعت: 19:52