به اين غبار، نگاهي كه آفتاب شودبسوز قلبِ مرا، كز غمت مُذابّ شوددوباره رويِ تو را آسمانِ جمعه نديدكدام جمعه، جمالِ تو ماهتاب شود؟براي آمدنت، شب به شب دعا كردماشاره كن به دعايم كه مستجاب شودزمان به خاطرِ ما دير دير مي گذردبرايِ خاطرِ تو كاش پُر شتاب شوداميدِ گريه، مرا هم صحابهي خود كنكه آسمانِ نگاهم پر از سحاب شودنبايد اشكِ تو بر صورتِ زمين بچكدسرشكِ چشمِ تو بايست كه گلاب شودمن آمدم كه سلامِ مرا جواب دهيسلام مي كنم و واي اگر جواب شوداگر اجازه دهي روضه خوان شوم امشبكه قلبِ سوخته ات بيشتر كباب شودبرايِ كودكِ خود آب خواست امّا حيفهمين دليل بر اين شد، حسين(ع) آب شودبگويم از شررِ خنده هاي حرمله ايكه پاسخِ شرر گريهي رباب شودو شير خواره پس از اين ز نيزه خواهد ديدكه دستِ مادرِ او بسته در طناب شود شاعر : محمد بیابانی بخوانید, ...ادامه مطلب