خلاصه دوستی اجتماعی فاطمه و بایزید ادامه داشت تا اینکه یک روز فاطمه به دستان خود 'حنا' می زند، بایزید کنجکاوی می کند و می پرسد: 'فاطمه از بهر چه حنا بسته ای؟' فاطمه پاسخ تکان دهنده ای به استاد می دهد: 'تا این غایت تودست و حنای من ندیده بودی. مرابا تو انبساط بود.اکنون که چشم تو براین هاافتاد،صحبت مابا تو حرام است' به تعبیر دیگر، فاطمه همین که می بیند بایزید -با آن همه وارستگی و پاکدامنی -به اندازه ی پرسشی ساده، از وادی طریقت به صحرای طبیعت درغلتیده است و وارد حریم شخصی می شود، روی از او می پوشد و دیگربااو هم سخن نمی شود!
درست اینجاست که مفهوم عمیق تعهد و پایبندی به زندگی زناشویی، معناومفهوم پیدامی کند. اینکه بهراسیم، اگر همسر ما با مردی بیگانه هم کلام شود کلاهمان را باد خواهد برد، به گمان من دلهره ای بی مورد و باوری آزاردهنده است. نه هیچ زنی می تواند شوهر را از همه ی زنان دیگر دور نگه دارد و نه هیچ مردی می تواند - به تعبیر مهستی گنجوی- همسر خود را در 'حجره ی دلگیر' زندانی کند. و حالا که این واقعیت زمانه ی ماست، باید بیاموزیم که 'فاطمه وار' دوستی های اجتماعی خود را مدیریت کنیم و نگذاریم کسی به آسانی از 'حنای حریم شخصی مان' چیزی بپرسد که این دیگر دوستی پاک نخواهد بود. چنانکه قطب الدین ابوالمظفر المروزی در مناقب الصوفیه می گوید:
'تا مادام که در دوستی، غرض هوا و طلب وصال و طمع نصیب نفس می یابد. آن دوستی را محبت نشایدگفت بلکه آنرا هوا گویند'
اغلب این روابط برای خانواده مضر هست چون به هر حال غلبه بر هوا خیلی سخته. خیلی از زندگی های زناشویی اطرافم به خاطر این روابط پاشیده میشه دلیلشم اینه که خب دل ادم که رفت درست کردنش خیلی سخته پس اصول اسلام صحیح ترن و ضربه ای که انسان می خوره به حد اقل می رسه. می تونم براتون چند تا مثال بزنم که چه طور این گونه روابط بنیان خانواده رو پاشونده. نه هیچ زنی تحمل روابط صمیمانه شوهرش با یکی دیگه رو داره و نه هیچ مردی.
دریا...برچسب : نویسنده : i1anahide بازدید : 215