اصل همزمانی

ساخت وبلاگ

اصل همزمانی به رویدادهایی اشاره می‌كند كه بدون هیچ گونه رابطه علت و معلولی، در یك زمان اتفاق می‌افتد. می‌توان گفت «همزمانی» عبارت است از «تطابق معنادار» و غیر علت و معلولی دو رخداد در درون و بیرون ما. كارل گوستاو یونگ در اواخر زندگی خود یعنی در سال 1955 با ابداع واژه «همزمانی» درصدد برآمد پدیده‌هایی مانند تله‌پاتی یا خواندن افكار دیگران را كه نمی‌توانست بر اساس نظریه‌های موجود یا فقط بر اساس عامل تصادف توجیه كند، مورد بررسی قرار دهد و ارتباطی معنادار بین رخدادهای بیرونی و درونی برقرار سازد. در این مقاله این موضوع بررسی شده و ارتباط آن با مدیریت و خلاقیت تشریح می شود.- مقدمه كارل گوستاو یونگ (1875– 1961) روانشناس مشهور سوییسی، با بیماری سر و كار داشت كه كاملاً منطق‌گرا بود. روزی نزد یونگ آمده بود و ماجرای سوسك طلایی را كه در خواب دیده بود تعریف ‌كرد، در همین حال توجه یونگ به حشره‌ای جلب شد كه پشت پنجره در حال پرواز بود. یونگ پنجره را باز كرد و سوسك طلایی را گرفت و به آن بیمار نشان داد. روزی دیگر یونگ با یكی از بیمارانش در جنگل قدم می‌زد و بیمار، خواب خود را برای او تعریف می‌كرد. او می‌گفت روباهی را در خواب دیده بود كه از پله‌های خانه‌اش پایین می‌آمد در این لحظه، روباهی ظاهر شد و چند دقیقه آرام با آنها مسیر را طی كرد، گویی او شریك این موقعیت است. یونگ برای توجیه و تبیین این پدیده‌ها و پدیده‌های مشابه آن به یك منطق غیر علت و معلولی متوسل شد و چنین حالتی را «همزمانی» (synchronicity) نام نهاد. اصل همزمانی به رویدادهایی اشاره می‌كند كه بدون هیچ گونه رابطه علت و معلولی، در یك زمان اتفاق می‌افتد. البته بسیاری از مردم از پدیده همزمانی با عناوینی همچون شانس، اتفاق، تصادف، تفال، طالع‌بینی، غیب‌گویی، حادثه و نظایر آن یاد می‌كنند؛ در حالی كه ما دایماً درگیر مساله همزمانی هستیم: به كسی فكر می‌كنیم و او به ما تلفن می‌كند. وضع مالی خوبی نداریم اما پول از منابع مختلف و گاه غیر منتظره می‌رسد! بیمار صعب‌العلاجی است كه هیچ پزشكی قادر به معالجه او نیست، ناگهان كسی را می‌بیند و پزشكی را به او معرفی می‌كند كه بیماری‌اش را درمان می‌كند. بیكار هستید یا ناراحت از كار و در حال استعفا، ناگهان شخصی را می‌بینید كه كار مناسبی را به شما پیشنهاد می‌كند. جای پارك در خیابانی شلوغ وجود ندارد اما ناگهان خودرویی نزدیك شما بیرون می‌آید و شما می‌توانید پارك كنید.این نوع مسایل آن قدر در زندگی روزمره ما به وقوع می‌پیوندد كه به آن عادت كرده‌ایم و آنها را شانس یا تصادف می‌نامیم، در حالی كه همه این رخدادها طبق یك «الگو» به وقوع می‌پیوندد كه روان خود ما خالق آن الگوها است. همزمانی یك اصل ارتباطی است بین درون و روان ما و یك رخداد بیرونی، كه در آن احساس می‌كنیم چیزی در درون ما با واقعیت بیرونی به هم گره می‌خورد. اصل علیت هیچ گونه توضیح عقلانی برای این حالت ندارد. وقتی تجربه یك «رخداد همزمان» را از سر می‌گذرانیم، به جای این كه خود را ماهیت و هویتی مجزا و جدا افتاده در یك جهان بی‌انتها ببینیم، احساس می‌كنیم در سطحی عمیق و معنادار با دیگران و با جهان مرتبط هستیم. می‌توان گفت «همزمانی» عبارت است از «تطابق معنادار» و غیر علت و معلولی دو رخداد در درون و بیرون ما. بین جهان عینی و روح انسانی تقارن زمانی وجود دارد بدین معنا كه هر یك در لحظات شور و هیجان ویژه، دیگری را تایید می‌كند. به هنگام حالات روانی خاص مانند عشق، نفرت، همت، تمركز و آفرینندگی، روح می‌تواند بر واقعیت بیرونی تاثیر گذارد و آن را تغییر دهد. به محض ایجاد خواست شدید درونی برای دیدن یا وقوع یك پدیده یا رخداد، نمود بیرونی آن پدیده یا رخداد لباس ظهور به تن می‌كند. یونگ همزمانی پدیده‌ها را هشدار ناخودآگاه جمعی ما می‌دانست. «ناخودآگاه جمعی» چیزی است كه در سیر تكامل بشر، در روان او عناصری از ابتدای خلقت و زندگی جمعی نگاه داشته و ذخیره شده است. ناخودآگاه انسان، واقعه عینی را با وضعیت روان خود مربوط می‌سازد به طوری كه رویدادی كه تصادفی به نظر می‌رسد در حقیقت حادثه‌ای معنادار است. این همان تاثیر متقابل فكر و عمل یا ذهنیت و عینیت است. همزمانی به رخدادهایی اطلاق می شود كه ناخودآگاه انسان آنها را جذب می‌كند تا سطح خودآگاهی را بالاتر ببرد و چیزی بیاموزد، یا این كه روی مساله یا مشكل روانی تاكید كرده و آن را به سطح خودآگاهی برساند. با این تفسیر، هیچ رخدادی اساساً تصادفی و بی‌معنا نیست اما معنی آن، گاه مستقیم و آشكار است و گاه رمزی و نمادین و نیازمند تفسیر و تعمق. یونگ ارتباط بین دو واقعیت، یعنی روان آدمی و جهان خارجی و تاثیر آنها بر یكدیگر را برآمده از «الگوهای كهن» (archetypes) می‌دانست كه به عنوان قالبها و نمادها و الگوهایی در ناخودآگاه جمعی بشر وجود دارد. این ناخودآگاه، بین همه انسانها مشترك است و همه تجربیات و برخوردهای بشر را در طول تاریخ در بردارد. وقتی انسان در وضعیت روانی ملتهبی قرار می‌گیرد «ذهن» الگوی ناخودآگاه مربوط به آن مشكل را فعال می‌كند و آن را به فرد نشان می‌دهد، این موضوع غالباً در خواب اتفاق می‌افتد. ناخودآگاه، الگویی را برای همزمانی ترسیم می‌كند كه اكثراً آن را به صورت یك تصویر ذهنی (مثلاً در قالب رویایی در خواب) می‌بینیم كه بعدها در دنیای واقعی آن را تجربه می‌كنیم. البته خود یونگ به دشوار بودن موضوع همزمانی و تبیین آن اذعان داشت. او پس از سالها تحقیق در این زمینه، در اواخر زندگی خود یعنی در سال 1955 با ابداع واژه «همزمانی» درصدد برآمد پدیده‌هایی مانند تله‌پاتی یا خواندن افكار دیگران را كه نمی‌توانست بر اساس نظریه‌های موجود یا فقط بر اساس عامل تصادف توجیه كند، مورد بررسی قرار دهد و ارتباطی معنادار بین رخدادهای بیرونی و درونی برقرار سازد. از دیدگاه او، همزمانی اصل ارتباط غیر علت و معلولی است. او همزمانی را «تطابق معنادار» دو یا چند واقعه تعریف می‌كند كه در آن، چیزی غیر از احتمال یا شانس دخالت دارد. همزمانی، از منظر فردی، می‌تواند نوعی احساس امید و شایستگی به خاطر بودن در «مكان و زمان مناسب» یا «همبستگی با یك كلیت بزرگتر» را ایجاد كند، این احساس انسان را در جهت درك این پدیده بر می‌انگیزاند. اصولاً تفسیر و تعبیر اصل همزمانی، دارای دو كیفیت یا جهت است: نگاه بیرونی، نگاه درونی.
نگاه بیرونی به پدیده همزمانی تحت عنوان «خوشبختی» یا به تعبیر بهتر «تحصیل نعمت غیر مترقبه» یا «بروز حوادث شعف‌انگیز» شناخته می‌شود. همین حوادث منجر به اكتشافاتی مانند پنی‌ سیلین، نیروی الكترومغناطیس و داروهای درمان‌بخش دیابت شده است. حوادث شعف‌انگیز و وقایع خوشایند، از طریق ذكاوت و هوشمندی، به ذهن یا آمادگی ذهنی بر می‌گردد. یك «ذهن آماده» در برابر محیط و ایده‌های پیرامون خود نوعی فراخی دارد كه به راحتی آنها را جذب می‌كند و مایل است آنها را در معرض داوری دیگران قرار دهد. وجه دیگر همزمانی، علاوه بر حوادث خوشایند بیرونی، وجه نمادین است كه به «معنای» رخداد توجه دارد. نمادها بین درون و بیرون پل می‌زنند و آتش خلاقیت را شعله‌ور نگه می‌دارند. نگاه درونی به همزمانی بر معناداری رخدادهای همزمان تاكید دارد. چیزی كه در ذهن كسی است، به رخدادی بیرونی مرتبط است، اگر چه علت آن رخداد نباشد. رخدادهای همزمان، در ظرف زمان به وقوع می‌پیوندند و نسبت به وقایع «معمولی»، یك جایگاه متفاوت «هدایتی» دارند. همان گونه كه اصل علیت به محدوده زمانی «گذشته تا حال» اشاره دارد، به نظر می‌رسد همزمانی به محدوده زمانی «حال تا آینده» می‌پردازد. تجزبه همزمانی، البته اسرارآمیز است؛ گویی «اشارتی است از خداوند» كه به ما بگوید در مسیر درست قرار داریم. این خیلی امیدواركننده و البته كاملاً شخصی است. در چنین موقعیتهایی شما احساس می‌كنید در حالتی قرار گرفته‌اید كه تقریباً بدون «كوششی»، «كششی» شما را به مسیری می‌برد و دست پنهانی به شما كمك می‌كند و به جایی می‌روید كه باید بروید.

  • ـ پروفسور کارل یونگ: "همزمانی برای آنان که چشمی برای دیدن دارند، یک واقعیت همیشه حاضر است" 
    #روانشناسی #روان_تحلیل #کارل_گوستاو_یونگ#عاطفه_عبدی
  • واقعا نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم خانم عبدی ، بابت راهنماییتون در زمینه همزمانی ، خیلی بهم کمک بزرگی کردید ، رخ دادن این پدیده برای من وارد سال دومش شد و همچنان ادامه داره
  • جالبه.. چندین سال است که این موضوع را بسیار تجربه کردمهمیشه 22-22 و سا 080808؛ و هیچ وقت معنی آنرا نفهمیدم.... ممنون میشم اگر توضیح بدین
  • samirawaveمن با پدیده همزمانی توی کتاب پیشگویی آسمانی یا پیام سلستين نوشته جیمز رد فیلد آشنا شدم. برای من جالب بود که این ایده در واقع مال یونگ هست، ممنون از مطالب خوبتون.
  •  ‎همزمانی یا : Synchronicity، ‎ به رخ دادن دو اتفاق (و یا بیشتر) گفته می‌شود که حادثه‌ای معنی‌دار را تشکیل دهند اما از لحاظ علّی هیچ ربطی به هم نداشته باشند. مفهوم همزمانی، اولین بار بدست کارل گوستاو یونگ، روانشناس سوئیسی، در دهه ۱۹۲۰ میلادی توضیح داده شد.
    ‎بنا بر این فرضیه، بین جهان عینی و روح انسان ارتباط وجود دارد. بدین معنی که هر یک دیگری را تایید می‌کنند. در لحظات شور و هیجان ویژه، وقتی که وضعیت روانی انسان شدیداً ملتهب می‌شود (هنگام عشق، نفرت، همت، تمرکز، آفرینش، شوریدگی و غیره) روح می‌تواند واقعیت خارجی را تغییر دهد.[]
    ‎مفهوم همزمانی از علیت و دلایل علّی اتفاقات پرسش نمی‌کند بلکه بیان می‌کند که اگرچه این رخدادها می‌توانند در یک خط علّی روی داده باشند اما حالتی معنی‌دار دارند.
    ‎علاوه بر یونگ، آرتور کستلر نیز در کتاب خود با نام ریشه‌های هم‌رویدادی (۱۹۷۲) بطور اساسی به پدیده همزمانی پرداخته‌است.
  •  همزمانی و علم اعداد ✅ اعداد بر پایه فرکانس و ارتعاش خاصی که دارند، بر روی ذهن ناخودآگاه ما تاثیر ویژه و بسزایی دارد. بخشی از اعدادی که ما در طول روز می بینیم و ممکن است کاملا اتفاقی به نظر بیایند، احتمال دارد جهت انتقال مفاهیم خاصی باشند و پیامی را دربرگیرند. پس بهتر است کمی نسبت به جهان پیرامون خود آگاه تر باشیم. 
    براساس اصل همزمانی، زمانی که شما تحت مساله خاصی قرار دارید و فکر و روان شما مشغول آن است، دیدن یک ساعت خاص یا پلاک ماشین یا هر مدل دیگری از اعداد که توجه شما را به نوعی جلب کند، روی ناخودآگاه شما اثر گذاشته و پیغام خود را از طریق امواج به ذهن ناخودآگاه شما منتقل می کند. از آنجایی که طبق نظریات پروفسور همه انسان ها دارای "ناخودآگاه جمعی" بوده و در آن مشترک هستند، ناخودآگاه انسان ها توانایی تحلیل و آنالیز این اطلاعات را دارد. 
    اعدادی که در طول شبانه روز ممکن است توجه شما را به خود جلب کنند، اعداد جفت و قرینه هستند. اما اعداد خاص که پیامی در خود دارند منحصر به این حالات نیستند و هر عددی حاوی مفاهیم ارزشمندی است.
  •  ‎معرفی کتاب در خصوص اصل همزمانی ‎کشف حکمت اتفاقات ‎عنوان کتاب : کشف حکمت اتفاقات
    ‎نویسنده : رابرت اچ هوپک
    ‎مترجم : ساره سرگلزایی
    ‎هیچ چیز تصادفی نیست وقتی شما خواندن این کتاب را بپایان رساندید متوجه می شوید از کنار هیچ رویدادی نباید ساده گذشت.
    ‎در پس رویدادهایی که ما آنرا ساده می انگاریم و خوب یا بد ارزیابی می کنیم و آدمهایی که در زندگی ما ورود میکنند حکمتی عظیم که خارج از تصور ماست نهفته است.
    ‎این کتاب با زبانی کاملا ساده و کاربردی و با ذکر داستانهایی واقعی در فضاهای عاشقانه محیط کار و ... به شما میگویو چگونه به کشف حکمت اتفاقات زندگی تان بپردازید . ‎ناشر : بنیاد فرهنگ زندگی
  •  کتابی در ارتباط با پدیده همزمانی بهتتون معرفی کردم را بخوانید تا معنای اعداد تکرار شونده را بهتر. بدانید
    سالها پیش ساعت یازده و یازده دقیقه برایم آنقدر تکرار شد تا فهمیدم جان و یا آنچه یونگ خویشتن می نامد با من سخن می گوید !همزمانی یعنی ارتباط مستقیم با جان ،همزمانی یعنی پیامی برای خویشتن،همزمانی یعنی در میان روزمرگی غرق نشدن گوش دادن به جان خویشتن!
  • بسیار از توضیحات شما ممنونم.... چون خارج از ایران هستم. امکان ارسال کتاب به صورت پی دی اف می باشد؟ و یک جمله که متوجه شدم اسرار در اعداد جفت نیست که توجه ما را جلب میکنه بله در خود است؟
  •  همینطور است در. چنین لحظاتی ما حیات و يا شگفتی و یا شور. زندگی و حتی معنادار بودن هستی خودمان را بر. اعداد بیرونی فرافکنی می کنیم در. واقع چنین اتفاقاتی فرصتی هستند که ما دوباره به درون برگردیم و ریشه این اتفاقات را در درون جستجو کنیم . همزمانی دعوت نامه ای است که ما را به سوی جان و ضمیر نامکشوف خودمان فرامیخواند ،آن کس که به بیرون می نگرد در. خواب است و آنکس که به درون مینگرد بیدار است ! چون خارج از کشور هستید توصیه می کنم عنوان اصلی کتاب را تهیه کنیدكشف حكمت اتفاقات

    نام اصلي: There are no accidents
    نويسنده: رابرت هاپك

  •  آیا امکانش هست که این مطالب بسیار باارزشی که تو چند پست نوشتین رو در کانال تلگرامتون به اشتراک بزارید؟ صمیمانه سپاسگزارم
  •  در جایی‌ خوندم که نمایش و رویت مکرر ۱۱:۱۱ نشانی‌ از برخورد و ملاقات مان با جفت روحی‌ ما نیز هست '' جفت روحی در واقع شریک حقیقی هر فرد است و از آنجا که هیچ دو روحی کاملا شبیه هم نیستند ، جفت های روحی نیز مکمل یکدیگرند و در تمام دوران زندگی بی آنکه بدانند در حال آماده سازی خود برای رویارویی با یکدیگرند . ، یک هدف ، یک آرزو و یک عشق مشترک دارند ، عقاید و نظراتشان همانند است و در کنار یکدیگر احساس راحتی بسیار دارند . آنها به یکدیگر وابستگی عاطفی دارند ، ارواحشان با یکدیگر آشناست و نوعی کشش روحی و، فکری ، و حتی جسمی بینشان برقرار است . روابط آنها بسیار سیال و روان است ، با یکدیگر هماهنگ هستند ، و آنچه را که می خواهند به سوی خود جذب می نمایند . . آنها از نظر آگاهی هم سطح هستند .و برای رسیدن به اهدافشان به یکدیگر نیازمند.ند بنابر این می توانند در رشد و پیشرفت روحی یکدیگر نیز سهیم باشند . شرایط رویارویی با جفت روحی : نکته مهم آن است که ملاقات بین جفت های روحی زمانی اتفاق خواهد افتاد که که هردو طرف از آمادگی لازم برخوردار باشند و بتوانند مسولیت یکدیگر را بر عهده بگیرند . ''
  • منبع: http://dontpanic.blogfa.com
  • a
دریا...
ما را در سایت دریا دنبال می کنید

برچسب : همزمانی, نویسنده : i1anahide بازدید : 213 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1396 ساعت: 19:58